سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
حاج قاسم و ملت دو قهرمان امسال
روزهای پایان سال برای هر فردی، فرصتی است برای نگاهی به پشت سر و مرور کارنامه خویش. محاسبه نفس در سالی که گذشت؛ آنچه انجام دادیم و ندادیم. این محاسبه ضروری میتواند هم در سطح فردی انجام شود و هم در سطوحی کلانتر. اگر محاسبهای در کار نباشد، چشمانداز و برنامهای برای سال پیش رو نیز در کار نخواهد بود و اهداف، چیزی جز آرزوهای دست نیافتنی و خیالات محال نیستند.
سالی که گذشت پر فراز و نشیب بود و درس و دستاورد و عبرت کم نداشت. با سیل آغاز شد و با کرونا در حال پایان است و در میانه این دو، ماجراها و اتفاقاتی روی داد که به جرات میتوان گفت هیچ ناظر و تحلیلگری آن را پیشبینی نمیکرد. سال 1398 دو قهرمان داشت؛ حاج قاسم سلیمانی و ملت.
مردی که پس از 4 دهه مجاهدت و افتخارآفرینی، مزد جهاد ایثارگرانه و بیمنت خود را به زیباترین شکل ممکن دریافت کرد و به دست شقیترین انساننماهای روی زمین ترور شد. او که شهید زنده بود و سالها در کوه و دشت و بیابان به دنبال گمشده خویش میگشت، سرانجام در بامدادان به آرزوی خود دست یافت و خلعت آسمانی شهادت را بر تن کرد.
حاج قاسم مصداق و آیهای امروزین از مردان خداست. همانانی که خدای متعال در قرآن (سوره مبارکه احزاب، آیه 23) در وصفشان میفرماید؛ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا الله عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَی نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا (در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او به شهادت رسیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.) آنانکه با خدا معامله میکنند، از این و آن تمنای مزد ندارند. خدمتشان به مردم بیهیاهوست. با «زنده باد» راست و «مرده باد» چپ، از صراط مستقیم خود منحرف نمیشوند.
قهرمان ما، آنکه پشت دیوان و ددان یورش آورده از مغربزمین بر سرزمینهای مقدس را بر خاک مالید و مردمان رنج دیده از جنایت و ستمکاری دستپروردههای این کودککشان را نجات داد، وقتی در خلوت خود با معبودش راز و نیاز میکند، اینگونه زبان به عشقبازی میگشاید؛ «خداوند، ای عزیز! من سالها است از کاروانی بهجا ماندهام و پیوسته کسانی را بهسوی آن روانه میکنم، اما خود جا ماندهام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.» او که حتی دشمنانش به هیبت و قدرتش اعتراف دارند و به درستی معمار آینده خاورمیانهاش میدانند، در مقام عبودیت و بندگی چنان با معبود خود سخن میگوید که گویی عارفی خلوتگزین و زاهدی گوشهنشین و دور از قیل و قال دنیاست. دریغا که او از میان ما رفته است اما قهرمانان و پهلوانان هرگز نمیمیرند و از همین روست که رهبر معظم انقلاب فرمودند؛ «به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درسآموز نگاه کنیم.»
قهرمان دیگر سالی که گذشت، ملت ایران بود. این سخن نه تعارف است و نه ادعا. ماجرای سیل را به خاطر بیاورید. سیل چند استان کشور را درگیر کرده بود اما بسیاری از سایر استانها پای کار آمدند و هر کس توانست به نحوی پای در میدان نهاد تا به هموطن گرفتار خود کمک کند. اگر سعدی از فردی حکایت میکند که در قحطسالی دمشق، با آنکه او را گزندی نرسیده اما بهخاطر رنج و درد دیگران رنجور و رنگ پریده است، بخش قابل توجهی از ایرانیان در دوران حاضر این حکایت را به طور واقعی به نمایش گذاشتند؛
که مرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق
نیاساید و دوستانش غریق
من از بینوایی نیَم روی زرد
غمِ بینوایان رخم زرد کرد
نخواهد که بیند خردمند، ریش
نه بر عضوِ مردم، نه بر عضوِ خویش
یکی اول از تندرستان منم
که ریشی ببینم، بلرزد تنم
این روزها که مردم گرفتار ویروسی واگیر شدهاند و از شرق و غرب زمین خبر میرسد که فروشگاهها را خالی میکنند و در ینگه دنیا از ترس غارت، مقابل فروشگاههای اسلحه صف کشیدهاند، اینجا ملت از همدلی و ایثار، صحنههای زیبا و ماندگار میسازند. چنانکه نویسنده آمریکایی که این روزها مهمان ایران است، مینویسد: «برخی افراد داوطلبانه دستگاههای خودپرداز را ضدعفونی میکنند، برای افراد بیخانمان دستکش تهیه میشود، برخی صاحبخانهها دو ماه از مستاجران خود کرایه نمیگیرند، در برخی مناطق به درب منازل میروند و رایگان دستکش و مواد ضدعفونیکننده به مردم میدهند، برخی کارگاه تولید ماسک راهاندازی کردهاند، کمپینی برای حمایت از کسب و کارهای آسیب دیده به راه افتاده است و...این چیزها را با سایر نقاط دنیا مقایسه کنید و ببینید ایران چقدر متفاوت است. من آرزو میکنم بقیه مردم دنیا در مواجهه با کرونا، از ایرانیان یاد بگیرند. اینها در حالی است که مردم ایران تحت تحریم هستند. با این وضعیت، به نظرم، من اگر در ایران باشم آرامش بیشتری دارم تا اینکه به آمریکا برگردم. چون در اینجا لازم نیست علاوهبر ویروس وحشتناک کرونا، با ویروس وحشتناک رفتار اطرافیانم هم روبرو باشم.»
ملت قهرمان ایران در سال 98 با مشکلات و مصائب ریز و درشت متعددی روبرو بودند و اغراق نیست اگر بگوییم از تمامی آنها سربلند بیرون آمدند. اما بزرگتر از مشکلات و مصائب اقتصادی و اجتماعی و... مصیبت هجمه و حمله به روح و روان آنان بود که بیوقفه و شبانهروزی انجام میشد و همچنان در حال انجام است. این حملات بیامان که اتاق فکر و عملیات اصلی آن در خارج از کشور است با همراهی برخی عناصر داخلی نیز همراه است که اساساً تا خائنین نباشد، تیر دشمن بردی ندارد. همان تیر زهرآگینی که امید، همت و همدلی ملت را نشانه رفته است و در سایه خوابآلودگی و سستی متولیان دفاع از افکار عمومی، روز و شب مشغول تیرباران هستند. این چالش از سیل، کرونا، تحریم و ترور اساسیتر و همه گیرتر است. مدافعان امنیت و سلامت مشغول جانفشانی و ایثار هستند و از ملت در برابر تهدید دفاع کرده و تهدید را به فرصت تبدیل میکنند اما مدافعان افکار عمومی کجا هستند و چه میکنند؟!
سخن را با این دعای پرمغز به پایان بریم که؛ یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبرالیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال. اما یادمان نرود برای تبدیل حالمان به احسن احوال، باید قابلیت نیز در خود ایجاد کنیم که دعای بدون همت و تلاش را سودی نیست. به قول مولوی؛
آنکه غافل بود از کشت و بهار
او چه داند قیمت این روزگار؟
از بهاران کی شود سرسبز سنگ
خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ
سالها تو سنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش
سال آزمونهای سخت
محمد فاضلی در روزنامه ایران نوشت:
سال 1398 هر وصفی که داشته باشد، سال آزمونهای سخت حکمرانی و جامعه ایرانی هم هست. سیلابهای ابتدای سال رخدادی طبیعی را پیش روی ما قرار دادند که مدیریت آن بشدت فرابخشی و مستلزم یک حکمرانی منسجم با انواعی از رویههای هماهنگسازی میان فعالیتهای بخش دولتی و غیردولتی است. دو بار تا مرز جنگ با امریکا پیش رفتیم. ساقط شدن پهپاد امریکایی و موشکباران عینالاسد بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی هر دو بسته به انتخابهای سیاستمداران میتوانست به جنگ ختم شود. ثمره چندین دهه حکمرانی سیاسی و اقتصادی کشور به یکباره در ماجرای گران شدن قیمت بنزین و شورشهای شهری بروز و تجلی یافت.
ترکیب وضعیت تنشآمیز سیاست خارجی و اشتباههای سیستمی و انسانی به ساقط شدن هواپیمای اوکراینی و جان باختن 176 نفر انجامید. شهید سردار قاسم سلیمانی ترور شد و با وجود نمایش انسجامی که تشییع جنازه ایشان برانگیخت، کشته شدن دهها نفر در مراسم خاکسپاری پیکرش در کرمان، درد بزرگی بود. انتخابات با انواع نارضایتی اجتماعی و سیاسی و با یکی از پایینترین نرخهای مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و در نهایت ویروس کرونا آمد تا همه کاستیهای نظام حکمرانی و جامعهای که در یکصد سال گذشته ساخته شده است، به یکباره بیرون بریزد. حکمرانی جزیرهای، بدون تجهیز کافی به نظامهای مدرن مدیریت مسائل پیچیده، کماعتمادی اجتماعی، ضعف شدید نظام رسانهای و چندین متغیر کلیدی حکمرانی در مقابل کرونا با چالش جدی مواجه شدند.
رخدادهای مثبت نیز بودند. مشارکت ملی عظیم و فعالیت زیاد سمنها در مدیریت سیلاب، حضور میلیونها نفر در تشییع جنازه یک سردار ایرانی، همدلی یکپارچه و صمیمانه ایرانیان با خانوادههای قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی و تکریم کادر درمانی بیمارستانها و بالاخص تقدیس پرستاران و احیای جایگاه و منزلت پزشکی و پرستاری در نگاه ایرانیان، همگی رخدادهای مثبتی هستند، هر چند همه آنها پس از بروز رخدادهای تلخ تجربه شدند.
سال آزمونهای سخت، تلخیهای نقد داشت و بسته به اینکه نظام سیاسی چگونه این رخدادها را بازخوانی کرده و نوع واکنش خود به آنها را تعیین کند، میتواند شیرینیهایی نیز داشته باشد که البته نسیهاند. امیدوار بودن به کاسته شدن از تنشها در سیاست خارجی به نحوی که تحریمها رفع شده و شرایط کمتنش پایداری بر سیاست خارجی حاکم شود، رفع تحریمها، بازسازی نهاد دولت به نحوی که احساس بیدولتی در جامعه از میان برود و همزمان حکمرانی مبتنی بر قانون ایجاد شود و امید به اینکه نظام سیاسی درسهای برآمده از مواجهه با بحران کرونا را درک کرده و برای واکنش مناسب به آنها چارهاندیشی کند، شیرینیهایی هستند که هنوز نقد نشدهاند و فقط امید به آنها وجود دارد.
واقعیت این است که همه رخدادهای سال 1398 که در ابتدا به آنها اشاره کردم، تلخ بوده و هنوز تلخیشان باقیاست؛ اما تلختر این است که جامعه احساس کند آن امیدهایی که شیرینیهای نسیه خواندم، هیچگاه به واقعیت تبدیل نشوند.
سال 1398 از این جهت، نقطه عطف و حساسی در تاریخ ایران خواهد شد. اگر حکمرانی درسهای 1398 درباره ضرورت اصلاح رویهها را درک کرده و عزمی برای اعمال اصلاحات منجر به بهبود کیفیت حکومت داشته باشد، مردمان آینده ایران از سال 1398 همچون بزنگاهی انباشته از تلخیها ولی منجر به شیرینی بهبود و اصلاح یاد خواهند کرد.
ایران، منطقه و سال 98
بهمن دهستانی در روزنامه خراسان نوشت:
سال 98 در حالی به پایان می رسد که ایران و منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا تحولات قابل تأملی را شاهد بودند. ایران در بعد منطقه ای بیشتر نیمه نخست سال 98 و حتی سه ماهه سوم و پاییز را صرف دفع و شکستن فشار حداکثری آمریکا کرد که به صفر رساندن صادرات و فروش نفت یکی از اهداف آن بود. انفجارهای بندر فجیره امارات در اردیبهشت 98 نشان داد که سال پرالتهابی در پیش است اما هدف قرار گرفتن پهپاد آمریکایی گلوبال هاک در خرداد به نقطه عطفی تبدیل شد ولی این پایان ماجرا نبود. توقیف نفتکش ایرانی «گریس ۱» از سوی نیروی دریایی انگلیس در تنگه جبلالطارق هم یکی از رویدادهای مهم سال ۹۸ شد، چرا که چندی بعد در اواخر تیرماه، روابط عمومی نیروی دریایی سپاه اعلام کرد، نفتکش انگلیسی «استنا ایمپرو» را هنگام عبور از تنگه هرمز به علت رعایت نکردن مقررات بینالمللی دریایی توقیف کرده است.در عین حال حمله سهمگین به تأسیسات عظیم نفتی آرامکو در عربستان توسط پهپادهای انصارا... یمن در شهریور 98 منطقه را بیش از رویدادهای قبل در شگفتی فرو برد و به همگان فهماند اراده ایران و هم پیمانانش برای مقاومت، ترتیبات مدنظر دولت ترامپ و دوستان منطقه ای اش در خاورمیانه به خصوص رژیم اسرائیل، سعودی و امارات را با چالش جدی مواجه کرده است.
اما اوج گیری موج اعتراضات در عراق و لبنان از مرداد 98 فصلی جدی از تحولات بود که نشان داد ناآرامی های منطقه ای از ریشه های ژرف و کم پیدایی برخوردار است و می تواند از ناحیه بدخواهان روابط ایران با عراق و لبنان به راحتی مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
واقعیت آن است که شاخص های حکمرانی مطلوب در غالب کشورهای منسوب به محور مقاومت وضعیت کیفی را نشان نمی دهد و کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ هم از هرگونه ضربه به دیگر کشورهای تشکیل دهنده مؤلفه های قدرت ایران فروگذار نمی کند و به آسانی از چنین حفره هایی بهره می برد.سال 98 در حالی به پایان می رسد که در شش ماه پایانی آن، کشورهای عراق، لبنان و افغانستان به عنوان همسایگان و دولت های پیرامون ایران عملا فاقد دولت مقتدر و توانمند بوده اند، در حالی که به نظر می رسد سوریه آسیب دیده به دست تروریست ها به دلیل داشتن یک دولت با ثبات و مشخص از ره آوردهای بیشتری در مقابله با توسعه طلبی های ترکیه در ادلب برخوردار است!
ساختارها و بنیان های پی افکنده شده بعد از اشغال افغانستان و عراق علاوه بر جنگ ها و ناامنی های بی پایان، فسادهای بی پایان را هم بر منطقه ما تحمیل کرده است.
بعد از سال ۲۰۱۱ ، ناکامی انقلاب های موسوم به «بهار عربی» و یأس از اصلاحات ساختاری و برچیده شدن فساد و فقدان عدالت، کل جوامع و جوانان منطقه را به مرور دچار یک فرسایش شبه پایدار کرد و در خود فرو برد. برافروخته شدن شعله اعتراضات در سودان و الجزایر در سال 98 گرچه دوباره امیدهایی را برای احیای حرکت بیداری و استقلال کشورها برانگیخت و موجب سقوط عمر البشیر در سودان و استعفای بوتفلیقه در الجزایر شد و حتی دولت السیسی در مصر هم دوباره تجمعاتی را تجربه کرد و در اضطراب فرو برد اما آن چنان شکننده بود که فعلا جدی ترین ره آوردش احیای روابط خارطوم و تل آویو بوده است! الجزایر هم باوجود آن که تظاهرات 100هزار نفری را در یک روز تجربه کرد اما باز ترتیبات در دست نظامیان باقی مانده و عاقبت سوریه هم بعضا به مردم گوشزد می شود.واقعیت آن است که جنس بسیاری از مطالبات جوانان خاورمیانه در سال 98 از کابل، بغداد، کربلا، نجف و ضاحیه بیروت گرفته تا قاهره، تونس، الجزیره، ایران و... به سمت سلایق و ذائقه مشترک بر اثر تربیت های متأثر از شبکه های اجتماعی پیش رفته است و شهادت سردار سلیمانی و تشییع تاریخی آن شهید و حمله به پایگاه آمریکا در عین الأسد در دی ماه نشان داد که در کنار همه شباهت ها و چالش های مشترک در میان جوامع جهان اسلام، الگوها و تمایزات راهبردی توسط محور مقاومت به منطقه عرضه شده است و نسل تازه ای از مردم هستند که می توانند بر مناسبات بین المللی تأثیر گذارند. اجلاس آذرماه سران اسلامی در کوآلالامپور هم عملا نشان داد که جهان اسلام با وجود تهدیدات عربستان بدون ایران هویت نمی یابد و شکل نمیگیرد. گرچه آمریکا در توافق اخیر خود با طالبان تلاش کرد وانمود کند که نیازی به جمهوری اسلامی به عنوان همسایه بزرگ افغانستان در این ماجرا نیست تا شاید بتواند تهدیدی از این ناحیه بعد از خروج خود برای ایران باقی بگذارد.
حال با نگاهی به آن چه در سال 98 بر ما گذشت و همان طور که در بیانیه گام دوم انقلاب گوشزد و در بیانات رهبر انقلاب در نماز جمعه بعد از شهادت سردار سلیمانی بر آن تأکید شد؛ توجه به دو عامل راه ایران را در مناسبات به هم پیوسته داخلی و منطقه ای، در سال 99 شفاف تر می کند: «آمادگی برای تصحیح خطاها» و «قوی شدن».
بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر
عبدالصمد خرمشاهی در روزنامه آرمان ملی نوشت:
سالی که در حال اتمام است، سال خوبی برای مردم ما نبود. با سیل شروع شد و با زلزله و بلاهای طبیعی دیگری ادامه یافت و در پایان سال ویروس لعنتی کرونا را برای ما به ارمغان آورد. از سویی تحریمها همچنان ادامه پیدا کرد و تنگناهای اقتصادی دولت با گران کردن سیصد درصدی قیمت بنزین بر دوش مردم بهخصوص طبقات فرودست جامعه انتقال یافت.
هم دولت و هم مردم روی هم رفته حال خوشی نداشتند. اعتراضات مردم نسبت به افزایش قیمت بنزین، مشکلات حادی در ابعاد مختلف برای دولت ایجاد کرد که هنوز بخشی از انرژی دولت درگیر زدودن آثار منفی این تبعات است. این روزها همانطوری که میدانیم در کنار آثار منفی تحریمهای اقتصادی و سایر مشکلات، بیماری هولناک کرونا نیز مزید بر علت شده و بسیاری از فعالیتهای اقتصادی، عمرانی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را به شدت تحتالشعاع خود قرار داده است. درخواست وام وزیر امور خارجه کشورمان از صندوق بینالمللی پول، مُهر تاییدی است بر این ادعا. مزیدی بر این مسائل آنچه که این روزها میبینیم حکایت از آن دارد که عدهای نابخرد بخشنامهها و قوانین و مقرراتی را که دولت در پی اجرای آن است از جمله عدم تجمعات در اماکن خاص را نادیده گرفته و در فیلمهایی که منتشر میشود به صورت علنی میبینیم که به رئیس جمهور مملکت توهین میشود.
اگرچه این اتفاق نامیمون مسبوق به سابقه است و راقم سطور در موارد مشابه در سالهای گذشته نسبت به این قضیه هشدار لازم را داده و اعلام خطر کرده بودم که هرگز و تحت هیچ شرایطی هیمنه و اقتدار دولت نباید بازیچه دست مخالفان خود قرار گیرد. چراکه دولت و در راس آن رئیس جمهور که بعد از مقام رهبری، بالاترین منصب و سمت اجرائی کشور را داراست، باید دارای حرمت و اقتدار کافی باشد تا بتواند به خوبی بر اوضاع مملکت تسلط پیدا کرده، با تعقل و تدبر و آرامش به رفع معضلات و مضایق و نواقص موجود بپردازد. در غیر اینصورت و اگر قرار باشد هر کس در هر مقام و جایگاهی بخواهد ساز خودش را برخلاف دولت بزند، قطعا حاصل کار جز آهنگ ناموزن و گوشخراشی به دنبال نخواهد داشت. نکته مهمی که بعد از ذکر این معایب باید عرض کنم این است که به رغم همه نارساییها و مشکلاتی که دولت و مردم با آن روبه رو هستند، چیزی که میتواند همچنان همه ما را استوار و پابرجا نگاه دارد، دلگرمی و داشتن امید و آرزوی رسیدن به روزهای خوش آینده است. همگان واقفند که کشور ما از حیث منابع زمینی و زیرزمینی و ذخایر انرژی بسیار غنی است و این امتیاز بزرگی است که کشور ما دارد و خیلی از کشورهای دنیا از آن بی نصیب و بیبهره هستند.
در کنار زنده نگاه داشتن امید، تدبر وتعقل و مدیریت در بهره برداری از این منابع عظیم و استفاده از آن بهصورت عادلانه در جهت توسعه زیرساختهای صنعتی و آموزشی و بهداشتی و غیره میتواند تا حدودی این کشتی طوفان زده را به ساحل نجات رهنمود کند. یکی از شرایط لازم در جهت رسیدن به این هدف مشارکت دادن نیروهای متخصص و دانش آموخته و مغزهای متفکری است که طی سالهای گذشته هر یک به دلایلی از این آب و خاک آهنگ سفر کردهاند و به همین واسطه کشورهایی چون کانادا و آمریکا بهراحتی و بدون دغدغه این ثروت عظیم را در اختیار گرفتهاند. جلب اعتماد عمومی و جذب افراد متخصص و توسعه کارگاهها و کارخانجات تولیدی وصنعتی و حمایت از تولیدکنندگان و کشاورزان به انحای مختلف و همینطور خیلی از بایدها و نبایدهای دیگر که از آن آگاه هستیم، در صورت اجرا میتواند اوضاع نابسامان فعلی را به سمت بهبود تغییر دهد. و همه اینها باز منوط و مشروط به این است که مخالفان دولت دست از سنگاندازی در راه پیشرفت برنامههای کوتاه مدت و درازمدت دولت و مخالف خوانی بردارند. و بدانند که همگی ما درون یک کشتی هستیم، اگر خللی و نقصانی به این کشتی وارد شود، همه با هم غرق خواهیم شد. به قول خواجه شیراز «بگذرد این روزگار تلخ تر از زهر/ بار دگر روزگار چون شکر آید». با آرزوی رفع کامل همه مشکلات و مصایب و بیماریها از کشور عزیزمان و داشتن سالی خوب در آینده برای همه هممیهنانمان.
سال پر تهدیدی که خلق فرصت کرد
حسن رشوند در روزنامه جوان نوشت:
سالی که گذشت، در کنار برخی دستاوردها و درخششها همچون خودکفایی در تولید بنزین با دست توانمند فرزندان غیور قرارگاه خاتم الانبیا با افتتاح دو فاز از ستاره خلیج فارس، حضور کم نظیر مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن بهرغم همه فشارها و سختیهای اقتصادی و معیشتی مردم، شرکت در انتخابات دوم اسفند در اوج جوسازی رسانهای دشمن و ناامیدسازی برخی گروههای سیاسی از شرکت مردم در انتخابات و یا رویشهای نسل جوان انقلابی و تزریق معنویت و روحیه ایستادگی در مقابل دشمن بهویژه پس از شهادت سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی و بسیاری از اتفاقات خوب دیگر که میتوانست انجام شود و کام ملت ایران را شیرین کند که در چم و خم ندانمکاریها، بیانگیزگیها یا خدایناکرده عدم اعتقاد به انجام آنها، به فراموشی سپرده شدند یا مورد بیتوجهی و بیمهری قرار گرفتند و یا بسیار کمرنگ پیگیری شدند و کشور را دلخوش به اقدامات مشتی کشور اروپایی در قالب اینستکس - که هیچگاه تحقق پیدا نکرد- بودیم، شاهد اتفاقات ناگوار زیادی نیز بودیم که به جرئت میتوان گفت در طول سالهای اخیر نظیر آن را نداشته ایم. طبیعی است، آن روز که اولین شماره روزنامه در سال ۹۸ بعد از تعطیلات نوروزی منتشر شد، هرچند شروع آن با تیتر سیل در چند استان کشور و درد و رنج مردم عزیز کشورمان آغاز شد، ولی هر چند شروع تلخی را در سال ۹۸ داشتیم، اما امیدوار بودیم از آن پس، جز اخبار خوش و امیدوارکننده در شمارگان یک سال روزنامه، خبری منتشر نکنیم. اما افسوس که ناچار شدیم روزی انعکاسدهنده اخبار زلزله سرپل ذهاب باشیم و در روزی دیگر، پوششدهنده اخبار و تحلیلهای مربوط به آشوبهای آبان ماه که امنیت ایران عزیزمان را نشانه رفته بود و آرامش و امنیت کشور به خطر افتاده بود.
با این تصور که روزهای ناخوشی یکی پس از دیگری سپری شده و باید خودمان را آماده جشنهای چهل و یکمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، حماسههای حضور در ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس شورای اسلامی نماییم. دلخوش به آینده، گام برداشتیم و خبرهای خوش پیروزیها در منطقه و شکست و عقبنشینی دشمن از مواضع خود، میرفت تا غم سیل و بی خانمانی را فراموش کنیم که یکباره، با شهادت بزرگترین اسوه مقاومت در طول این سالها یعنی حاج قاسم سلیمانی، آسمان همچون آواری بر سرمان فرود آمد. اما با آنچه از پس این شهادت به دست آوردیم دانستیم هرچند داغ حاج قاسم بسیار بزرگ بود، ولی حلاوت همدلی و حضور بی نظیر دهها میلیونی مردم عراق و ایران در تشییع این شهید عزیز و انتقال فرهنگ مقاومت به نسل نوظهورانقلاب، دستاوردی است که از خون حاج قاسم برای ملت ایران و منطقه فراهم گردید. انتقام خون حاج قاسم را در کمتر از یک هفته در پایگاه امریکایی عینالاسد گرفتیم و نشان دادیم ایران پس از حاج قاسم هم در اوج قدرت است و اصلاً حاج قاسم بود که این فرهنگ را برای ما ماندگار کرد. اما هنوز خوشی انتقام را داشتیم مزمزه میکردیم که ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی آنهم سهواً و بر اساس یک اشتباه، توسط همان کسانی رخ داد که خوشی انتقام خون حاج قاسم را در عین الاسد برایمان رقم زده بودند. ظاهراً خداوند اراده کرده بود ملت ایران و سربازان آن را که در اوج صداقت، در دفاع و حمایت از ملتهای مظلوم مورد آزمایش قرار دهد تا نسبت به رفتارها و اقداماتی که انجام میدهیم، مغرور نباشیم.
در پازل دیگری از رویدادهای سال ۹۸، ملت ایران دو حرکت بزرگ دیگر را پیش رو داشتند تا پس از آن، وارد سال ۹۹ شوند. یکی حضور در مراسم راهپیمایی ۲۲ بهمن و دیگری شرکت در انتخابات دوم اسفند ۹۸ بود که در هر دو آنها با وجود تبلیغات مسموم و گسترده رسانههای معاند نظام که به هر ابزاری متوسل میشدند تا مردم را از حضور در این دو مناسبت مهم سال ۹۸ باز دارند، ملت ایران عاشقانه این دو حماسه را به شایستگی خلق کردند. امادر آستانه انتخابات، با اخبار ناگواری که این بار نه امنیت، بلکه سلامت آنها را نشانه رفته بود مواجه شدند. بیماری منحوسی که الان نزدیک به یک ماه است مهمان ناخوانده ایرانیان شده و تصمیم گرفته این عید مردم ایران را متفاوتتر از همه عیدهای گذشته کند.
این بار نیز در یک امتحان سخت دیگر، ملت ایران مورد آزمایش بزرگی قرار گرفته است. پیش از این، هرچند با عبور آبرومندانه از آشوبهای آبان ماه که امنیت شان را نشانه رفته بود قدر بخش دوم این فراز از حدیث پیامبر اکرم (ص) که فرمودند: النعمتان المجهولتان؛ الصحّه و الامان. مفهوم داشتن امنیت را با گوشت و پوست خود حس کردند، اما ظاهرا ملت ایران که چند پروژه دشمن را در امنیت زدایی از سال ۸۸ تاکنون بارها درک کرده اند، قرار است مجهول دومی (صحت و سلامتی) که پیامبر اسلام بر آن تاکید داشتند و نگران این بودند مبادا مورد بی توجهی مسلمانان قرار گیرد مورد آزمایش سختی قرار گرفتند. کرونا هر منشأیی داشته باشد، امروز سلامت مردم ما را نشانه رفته است و باید با تبعیت از ولی فقیه مان که سلامت تک تک مردم و بلکه مسلمانان جهان برای آن عزیز همچون نگرانی پیامبر اکرم (ص) از سلامت مردم اهمیت دارد حکم شرعی دادهاند که باید از دستورات و ابلاغیههای ستاد مبارزه با کرونا تبعیت کرد که تبعیت از دستورات ستاد، تبعیت از دستور مستقیم ولی زمان است، باید مراقب باشیم خدای نکرده تخطی از ولی خود نکرده باشیم. امروز با استفتایی که در باره نماز کامل مسافری که بدون ملاحظه با دستورات ستاد ملی مقابله با کرونا بی محابا اقدام به سفر میکنند، صورت گرفت، حجت شرعی بر همه تمام شده است. حجت بر آن برادر و خواهری که به عشق زیارت امام هشتم و دیگر اماکن متبرکه بار سفر بسته و دستورات ستاد را زیر پا گذاشته یا برای بازدید از خانواده و اقوام، محل سکونت خود را با نیت خیر ترک کرده و یا حتی کسانی که به این اماکن متبرک هجوم آورده و درب حرم را میشکند، دیگر تمام شده است. یقینا اگر برخلاف تاکید ولی فقیه و مرجع دینمان عمل کردیم نباید از این پس، شعارهایی از این نوع «از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن» داده شود چراکه کسی که حکم شرعی ولی خود را نقض میکند، شایستگی سر دادن چنین شعارهایی را ندارد.
اما با وجود همه این دردها و رنجهایی که در سال ۹۸ داشتیم، فرهنگ دینی به ما آموخته، همیشه امیدوار به آینده بوده و نیمه پر لیوان را ببینیم و از نیمه خالی آن هراس نداشته باشیم. به امید آنکه ملت ایران در همین ابتدای سال ۱۳۹۹ با شکست ویروس منحوس کرونا، شاهد سالی سرشار از موفقیت و نشاط باشند.
تلنگری به وسعت بشریت
ژوبین صفاری در روزنامه ابتکار نوشت:
گفتن از رنجهای سال 98 آنقدر آسان است که اگر قرار باشد تنها یک مرور ساده در ذهن داشته باشیم کم نیستند ناخوشایندیهایی که جلوی دیدگانمان یک به یک ظاهر شوند. از جانهایی که بیدلیل و بیگناه گرفته شد تا معیشتی که برای بیشتر مردم ایران سختتر از گذشته شد. سال 98 سال وحدت در حوادث ناگوار برای همه مردم ایران بود و ضربه آخر آن یک ویروس بود. یک بیماری که حال و روز نوروزمان را هم گرفته است.
اما تفاوت این درد با سایر حوادث سال 98 در جهانشمول بودن آن است. گویی این بار وحدت دردمان با بقیه جهان هم تقسیم شده است. ما دچار یک درد مشترک شدیم که صرفنظر از منشاء به وجود آمدن آن یک تلنگر به کل مردم جهان در عصر سرعت و ارتباط زده است. کارخانههایی که پیش از این بیاعتنا به محیطزیست جهان، بیوقفه کار میکردند به وسیله این هیولای کوچک نادیدنی تعطیل شدهاند. خیابانهایی که آدمها با سرعت از آن عبور میکردند تا به مقصد خود برسند خلوت شده است. گو اینکه جهان در یک استراحت عمومی به سر میبرد. حالا انگار وقت آن رسیده تا از آن همه عطش سرعت در جهان برای مدتی کاسته شود. لازم است تا آدمی کمی هم به خود مشغول شود به بودن و اندیشیدنش در عصری که فلسفه هم از سرعت بشر جا مانده است، فکر کند.
کوید 19 پر است از اندوه و هراس از دست دادن و از دست رفتن و برای مردم جهان و البته برای مردم ایران شاید که قله سختیهایشان در سال98 باشد. اما در میانه این اضطراب، پنجرههایی هم گاهی باز میشوند تا آواز همگانی از آن طنینانداز شود و انگار این همان وحدتی است که بشرِ در خود فرورفته عصر جدید، آن را گم کرده بود. حالا مجبور است برای سلامت و بودن خود و دیگران خیلی چیزها را رعایت کند.
این ویروس میتواند نقطه عطف بشر باشد نه از آن جهت که انسانهای زیادی را به کام مرگ بکشاند از آن جهت که به ما یادآوری کند یک روح جمعیای وجود دارد که برای آن باید خیر خواست. باید به بودن هم احترام گذاشت تا رنج مشترک را شکست داد. کووید 19 قطعاً میتواند مانند همه بیماریهای فراگیر تاریخ، تنها جان بشری را بگیرد، اما شاید در عصر حاضر با همه تحولات سریعش، بتواند جان واحد بشر را تازه کند. همان جانی که در ادبیات عرفانی ما حتما به نانی و نانها میارزد و چه چیزی بالاتر از آنکه برای نجات یک نفر هم که شده جان کل بشریت را نجات دهیم. ویروس کرونا شاید این بار یادمان بیاورد که پاهای همه ما به هم وصل است و این تکثر عصبی آدمها در مواقع بحران، تنها به نیستیشان منتهی خواهد شد.
سال 98 برای همه مردم ایران سال سختی بود. سالی پُرتنش، پراسترس و مملو از خبرهای بد. اما به راستی برای ورود به سال 99 چه چیز میتواند همچنان امید را در ما زنده نگه دارد؟ مگر چیزی جز یک درد مشترک جهانی که شاید مقدمهای باشد برای پیش رفتن به سمت دنیایی خالی از تقابل و تنافر و تهدید. هرچند که شعارگونه باشد و یا رویایی از جنس شعرها و نوشتههای زیبا، اما این همه آن چیزی است که امروز میتوان به آن امید داشت. امید به تلنگری که شاید ویروس کرونا به همه بشریت برای همزیستی مسالمتآمیز و توجه بیشتر به همه ارکان زیستی بزند. امیدی که میتواند در سال 99 محقق شود، حتی اگر به اندازه یک سال دیگر طول بکشد.